لبخند بزن بسیجی

اگر غنچۀ لبخندی بر لبانتان نقش بست ما رو از دعای پر مهرتان محروم نفرمائید

«آرمانخواهی ِ انسان مستلزم صبر بر رنجهاست
پس برادر خوبم، برای جانبازی در راه آرمانها یاد بگیر که در این سیاره رنج صبورترین ِ انسان ها باشی»(م.آ)
وبلاگ بسیج دانشجویی دانشگاه مازیار به منظور ثبت و انتشار فعالیت های اعضای آن در دانشگاه می باشد و همچنین به منظور تعمیق روابط بین دانشجویان از طریق محیط مجازی می باشد.
جهت برقراری ارتباط با ما به شماره 09378075910پیامک بزنید یا از طریق رایانامه mbdmu@yahoo.com با ما در ارتباط باشید.
منتظر نظرات و انتقاداتتون هستیم.
به ما بپیوندید

آخرین مطالب
آخرین نظرات

۱۲ مطلب در آبان ۱۳۹۱ ثبت شده است

خمپاره ۶۰ ............................... عزرائیل

بسیجی .................................... آهنربا

دوشکا ................................... بلبل خط

کلاشینکف ....................... کلاغ کیش کن

قاطر .................................... ترابری ویژه

مین ضد نفر گوجه ای ..................... پابوس

نماز شب ................................ پا لگد کن

مواد شیمیایی ........... شمر بن ذی الجوشن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۱ ، ۰۹:۲۶
بچه بسیجی

اسیر شده بودیم، قرار شد بچه ها برا خانواده هاشون نامه بنویسن.

بین اسرا چند تا بی سواد و کم سواد هم بودند که نمی تونستن نامه بنویسن.

اون روزا چند تا کتاب برامون آورده بودن که نهج البلاغه هم لابه لاشون بود.

یه روز یکی از بچه های کم سواد اومد و بهم گفت:

من نمی تونم نامه بنویسم

از نهج البلاغه یکی از نامه های کوتاه امیرالمومنین علیه السلام رو نوشتم روی این کاغذ

می خوام بفرستمش برا بابام ، نامه رو گرفتم و خوندم

از خنده روده بُر شدم

بنده خدا نامه ی امیرالمومنین علیه السلام به معاویه رو برداشته و برای باباش نوشته بود ...

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۱ ، ۲۳:۵۶
بچه بسیجی
  مثلا آموزش آبی خاکی می دیدیم. یکبار آمدیم بلایی را که دیگران سر ما آورده بودند سر بچه ها بیاوریم، نشد. فکر می کردم لابد همین که خودم را مثل آن بنده خدا زدم به مردن و غرق شدن، از چپ و راست وارد و ناوارد می ریزند توی آب و باهُل وتکان و التهاب من را می کشند بیرون و کلی تر و خشکم می کنند و بعد می فهمند که با همه زرنگی کلاه سرشان رفته است. این بود که در یک نقطه ای از سد بنا کردم الکی زیر آب رفتن. بالا آمدن. دستم را به علامت کمک بالا بردن. و خلاصه نقش بازی کردن. نخیر هیچکس گوشش بدهکار نیست. جز یکی دو نفر که نزدیکم بودند. آنها هم مرا که با این وضع دیدند، شروع کردند دست تکان دادن: خداحافظ! اخوی شفاعت یادت نره!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۱ ، ۱۳:۰۳
بچه بسیجی

تمام گلها به دست انسان چیده شدند

تنها گل خشخاش بود


که انتقام همه ی گلها را از انسان گرفت…!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۱ ، ۲۳:۴۰
بچه بسیجی

شب عملیات بود .حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت:ببین تیربارچی چه ذکری میگه که اینطور استوار جلوی تیرو ترکش ایستاده و اصلا ترسی به دلش راه نمیده .

نزدیک تیر باچی شد و دید داره با خودش زمزمه میکنه :دِرِن ، دِرِن ، دِرِن ،...(آهنگ پلنگ صورتی!)

معلوم بود این آدم قبلا ذکرشو گفته که در مقابل دشمن این گونه ،شادمانه مرگ رو به بازی گرفته.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۱ ، ۱۳:۳۸
بچه بسیجی

 

وقتی اسیر شدیم از همه رسانه ها آمده بودند برای مصاحبه و در واقع مانور قدرت و استفاده تبلیغاتی روی اسرای عملیات بود. نوبت یکی از بچه های زرنگ گردان شد. با آب و تاب تمام و قدری ملاطفت تصنعی شروع کردند به سوال کردن.یکی از ماموران پرسید :

- پسر جان اسمت چیه؟

- عباس.

- اهل کجا هستی؟

- بندرعباس.

- اسم پدرت چیه؟

- به او می گویند حاج عباس!

گویی که طرف بویی از قضیه برده بود پرسید:

- کجا اسیر شدی؟

- دشت عباس!

افسر عراقی که اطمینان پیدا کرده بود طرف دستش انداخته و نمی خواهد حرف بزند به ساق پای او زد و گفت: دروغ میگی!

و او که خودش را به موش مردگی زده بود با تظاهر به گریه کردن گفت:

- نه به حضرت عباس!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۱ ، ۲۰:۴۱
بچه بسیجی

پسرک صدای بز را از خود بز هم بهتر درمی‌آورد.هر وقت دلتنگ بزهایش میشد، می‌رفت توی یک سنگر و مع‌مع می‌کرد.
... یک شب ، هفت نفر عراقی که آمده بودند شناسایی، با شنیدن صدای بز ، طمع کرده بودند کباب بخورند.

هر هفت نفر را اسیر کرده بود و آورده بود عقب.توی راه هم کلی برایشان صدای بز درآورده بود.

می‌گفت چوپانی همین چیزهایش خوب است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۱ ، ۲۲:۴۴
بچه بسیجی
اینی که میگن حسنی به مکتب نمیرفت وقتی میرفت جمعه میرفت" منظور اینه که
.
.
.
حسنی فراگیر پیام نور میخونده ؟!!!!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۱ ، ۱۰:۴۱
بچه بسیجی

دیدین بعضیها عادتشونه رو چمن که نشستن همینجوری چمن هارو میکنن
.
.
.
.
.
اینها یه " بز درون " دارن !!!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۱ ، ۰۰:۰۵
بچه بسیجی

این پسرهایی هستن که ابرو بر میدارند، ناخن بلند میزارند،،،، موهاشونو مش میکنند،،، گوشواره هم میزارند،،،، اینا بچه دار هم میشن،،؟!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۱ ، ۲۳:۵۸
بچه بسیجی