بدون شرح ....
چهارشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۲، ۰۱:۰۱ ب.ظ
دو تا از بچه های گردان ، غولی را همراه خودشان آورده بودند
های های می خندیدند. گفتم: این کیه ؟
گفتند عراقی .
گفتم : چطوری اسیرش کردید؟
گفتند : از شب عملیات پنهان شده بود .تا وقتی که تشنگی
بهش فشار آورده و با لباس یکی از بسیجی ها آمده ایستگاه
صلواتی شربت گرفته و پول داده ! اینطوری لو رفته بود.
۹۲/۰۷/۰۳