مردن که گریه نداره !
چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۵۰ ب.ظ
بعد
از ظهر بود . گردان آماده می شد که شب عملیات کند.فرمانده گردان با معاونش
شوخی داشت، می گفت:خوب دیشب نگذاشتی ما بخوابیم، پسر مردن که دیگر این همه
گریه و زاری ندارد. به خودم گفته بودی تا حالا صد دفعه کارت را درست کرده
بودم. چیزی که اینجا فراوان است مرگ.
بعد دستش را زد پشتش و گفت:بیا بیا برویم ببینم چه کار می توانم برایت بکنم.
۹۲/۰۶/۱۳