کاغذ کمپوت
جمعه, ۲۸ مهر ۱۳۹۱، ۱۰:۳۷ ب.ظ
نوبت به همرزم بسیجی ما رسید، خبرنگار میکروفن را گرفت جلو دهانش و گفت: «خودتان را معرفی کنید و اگر خاطرهای، پیامی، حرفی دارید بفرمایید.».
او بدون مقدمه و بی معرفی صدایش را بلند کرد و گفت: «شما را به خدا بگویید این کاغذ دور کمپوتها را از قوطی جدا نکنند، آخر ما نباید بدانیم چه میخوریم؟ آلبالو میخواهیم رب گوجه فرنگی در میآید. رب گوجه فرنگی میخواهیم کمپوت گلابی است. آخر ما چه خاکی به سرمان بریزیم. به این امت شهید پرور بگویید شما که میفرستید، درست بفرستید. این قدر ما را حرص و جوش ندهید.».
خبرنگار همینطور هاج و واج فقط نگاه میکرد